ابوالقاسم فنایی: پروژهی دین و اخلاق اولاً و بالذات پروژهای «فلسفی»،«دینشناسانه» و «اخلاقشناسانه» است، نه پروژهای «روشنفکرانه»، هرچند پیامدهای نظری و عملی این پروژه توجیهی برای گنجاندن آن در ذیل پروژههای روشنفکرانه هم به دست دهد. نگارنده به جد بر این باور است که «فلسفهورزی» و «فعالیتروشنفکرانه» دو مقولهی متفاوتاند، و هر یک از آنها هدف، ابزار، ادب و اخلاق و مخاطبان مخصوص به خود را دارد. آمیختن این دو به یکدیگر و نادیدهگرفتن تفاوتهای چشمگیرشان، علیالخصوص نادیده گرفتن ملاحظات اخلاقی مربوط به هر یک از این دو قلمرو به بهانهی دیگری،کمترین ضرری که دارد این است که هر دو را خراب و ناکارآمد میکند و نتایج بسیار نامطلوب بهبار میآورد. *** پروژهی دين و اخلاق[1] ابوالقاسم فنايی بیجستجو ایمان ما از جنس عادت میشود[2] 1. درآمد رابطهی دین و اخلاق موضوعی است که صاحب این قلم سالهاست در قالب پروژهای تحقیقاتی درگیر آن است. در این جستار به معرفی ابعاد گوناگون این پروژه خواهم پرداخت و جایگاه و ربط و نسبت آن را با برخی از پروژههای مشابه خواهم کاوید. 2. سرشت فلسفی پروژهی دین و اخلاق پروژهی دین و اخلاق اولاً و بالذات پروژهای «فلسفی»،«دینشناسانه» و «اخلاقشناسانه» است، نه پروژهای «روشنفکرانه»، هرچند پیامدهای نظری و عملی این پروژه توجیهی برای گنجاندن آن در ذیل پروژههای روشنفکرانه هم به دست دهد. نگارنده به جد بر این باور است که «فلسفهورزی» و «فعالیتروشنفکرانه» دو مقولهی متفاوتاند، و هر یک از آنها هدف، ابزار، ادب و اخلاق و مخاطبان مخصوص به خود را دارد. آمیختن این دو به یکدیگر و نادیدهگرفتن تفاوتهای چشمگیرشان، علیالخصوص نادیده گرفتن ملاحظات اخلاقی مربوط به هر یک از این دو قلمرو به بهانهی دیگری،کمترین ضرری که دارد این است که هر دو را خراب و ناکارآمد میکند و نتایج بسیار نامطلوب بهبار میآورد. علاوه بر این، پروژههای روشنفکرانه، اگر از پشتوانهی تحقیقاتیِ فلسفی و علمی عمیق و معتبر برخوردار نباشند، سطحی و مبتذل از کار درخواهند آمد و بنیادشان بر آب خواهد بود. چنین پروژههایی ماندگار نمیشوند و دردی از دردهای مخاطبان را درمان نخواهند کرد، هرچند ممکن است چند صباحی اذهان ناآزمودگان را به خود مشغول کنند. اگر با پیروی از ملکیان رسالت روشنفکران را «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» بدانیم، انجام این رسالت به نحوی شایسته تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که حقیقتی که شخص در صدد تقریر آن است با استفاده از راه و روشی معتبر و در پرتو جستجو،تحقیق،مطالعه و اندیشیدن کافی همراه با مراعات استانداردهای تحقیقاتی و نگارشی لازم به دست آمده باشد. ترکیب عجولانهی ایدهها و نظریههای منطقاً ناسازگار که حاصل گزینشی ناموجه و مبتنی بر درکی سطحی و مغشوش از آنهاست و بیان این امور با زبانی شاعرانه و ادیبانه حقیقتی نیست که یک روشنفکر مسئول خود را موظف به تقریر آن بداند. رابطهی دین و اخلاق یکی از مسائل بنیادینی است که پرداختن فیلسوفانه و سیستماتیک به آن به کشف حقیقتی میانجامد که دانستن آن هم رهاییبخش است و هم متضمن کاهش درد و رنج، و هم مبنایی برای اصلاحات ماندگار دینی، اخلاقی،اجتماعی و سیاسی. رابطهی دین و اخلاق از سنخ موضوعاتی نیست که پرداختن به آنها شخص را دچار حیرت کرده و در نهایت او را در وادی شکاکیت سرگردان کند؛ و نه بر معرفت او بیفزاید و نه از درد و رنج او بکاهد. اما این همه به شرطی حاصل خواهد آمد که شخص از منظری فلسفی به این موضوع بپردازد. در غیر این صورت، نتیجهای که به دست خواهد آمد چیزی به جز تحریف حقیقت و تشدید مرارت نخواهد بود. دین و اخلاق، علاوه بر موضوعات دیگری که به آنها میپردازند، با امور «آرمانی»نیز سروکار دارند و میکوشند تصویری از انسان آرمانی، جامعهی آرمانی، سیاست آرمانی، اقتصاد آرمانی، زندگی آرمانی و به طور کلی «وضعیت آرمانی»/ «وضعیت مطلوب»نیز به دست دهند. از نظر دینی و اخلاقی هرگونه تحول و پیشرفتی مطلوب و پذیرفتنی و واجد ارزش مثبت نیست. در یک نگاه کلی میتوان گفت که تحول و پیشرفت مطلوب، چه در زمینهی فردی و چه در زمینهی اجتماعی، شرایط/ مقدمات خاصی دارد که برخی از آنها معرفتی و برخی دیگر از جنسی دیگرند. فهرست زیر حاوی برخی از این شرایط/ مقدمات است: (1) داشتن تصویری جامع، روشن و سنجیده از «وضعیت مطلوب» (2) آگاهی دقیق و جامع از «وضعیت موجود» (3) نقد وضعیت موجود در پرتو وضعیت مطلوب (4) آگاهی از راهها/ابزارها، چگونگی و مراحل حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب و (5) انتخاب بهترین راه/ وسیله برای حرکت تدریجی/ گام به گام از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب و برنامهریزی برای تحقق این هدف، (6) و سرانجام تلاش همراه با صداقت و جدیت در این مسیر این شرایط/ مقدمات سرشت یکسانی ندارند. شرط/ مقدمهی (1) «هنجاری»/ «تجویزی»/ «ارزشی» است، اما شرایط/ مقدمات (2) و (4) «توصیفی»اند. تحصیل شرایط/ مقدمات (3) و (5) در گرو ترکیبی از پیشفرضهای توصیفی با پیشفرضهای تجویزی است. شرط/ مقدمهی (6) نیز از جنس عمل است، نه از جنس نظر. آگاهی دقیق و جامع نسبت به وضعیت موجود و نیز شناخت راهها/ وسایل ممکن برای حرکت از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب از رهگذر بسط و گسترش علوم «توصیفیِ»[3]مربوطه (مانند علوم تجربی، اعم از طبیعی و انسانی، و شاخههایابخشهای توصیفی فلسفه و الاهیات) به دست آمدنی است. اما شناخت وضعیت مطلوب شأن دانشهای «تجویزی»[4] (مانند اخلاق هنجاری، فقه و...) است. نقد وضعیت موجود در پرتو وضعیت مطلوب و نیز انتخاب بهترین راه/ وسیله از میان راهها/ وسایل ممکن برای رسیدن به وضعیت مطلوب و برنامهریزی در این جهت نیازمند ترکیب مقدمات توصیفی با مقدمات تجویزی است. به تعبیر دیگر، هر حرکت یا پیشرفت آگاهانه و از سر قصد درگرو «انتخاب هدف» و «انتخاب وسیله» است. انتخاب هدف متضمن مقایسهی اهداف/ آرمانها/ وضعیتهای آرمانی و ارزشداوری در باب آنهاست، و انتخاب بهترین وسیله متضمن مقایسهی وسایل در دسترس و ارزشداوری در باب آنها. بر این اساس میتوان گفت که دین و اخلاق به عنوان دو منبع ارزش و هنجار هم به آدمی میگویند که «هدف» چیست و هم به او میگویند که «بهترین راه رسیدن به آن هدف» کدام است.دین و اخلاق هم وضعیت مطلوب را توصیف/ تجویز میکنند (شرط اول)،هم معیاری برای نقد وضعیت موجود به دست میدهند (شرط سوم) و هم در انتخاب بهترین راه رسیدن یا نزدیک شدن به وضعیت مطلوب به آدمی کمک میکنند (شرط پنجم). اما روشن است که اگر ارزشهای دینی در موردی با ارزشهای اخلاقی تعارض پیدا کنند، کسانی که دل در گرو این دو نظام ارزشی/ هنجاریدارند، یا در مقام تشخیص وضعیت مطلوب/ انتخاب هدف، و به تبع آن در نقد وضعیت موجود،دچار سردرگمی خواهند شد،یا در مقام انتخاب بهترین وسیله و برنامهریزی برای رسیدن به وضعیت مطلوب. به عنوان مثال، اگر تعریفی که دین و اخلاق از «جامعهی خوب» به دست میدهند متفاوت باشد، یعنی اگر مدینهی فاضلهای که دین به پیروان خود معرفی میکند غیر از مدینهی فاضلهای باشد که اخلاق به آنان معرفی میکند، اینان در طراحی ساختار سیاسی جامعهی خود و تنظیم رابطهی نهادهای اجتماعی با یکدیگر و با شهروندان، و تعیین حقوق و وظایف دولتمردان و شهروندان نسبت به یکدیگر،سردرگم خواهند شد. به عنوان یک مثال فرضی دیگر، اگر فرض کنیم که دین طرفدار اقتصاد بازار آزاد است و توزیع عادلانهی ثروت را به مکانیزم خودتنظیم?

نظرات